عشق پايدارفاطمه ومحمد

اشنايي وعشق ماندگار

نوشته هاي خانومي
خلاصه اي از شروع عشق محمد و فاطمه (قسمت اول)
خلاصه اي از شروع عشق محمد و فاطمه (قسمت دوم)
دوست دارم عشقم
عاشقتم زندگيم????

نوشته هاي خانومي

????دوست داشتنت معادله ايست كه نفس هايم رااثبات ميكند????

 

#چقدرخوبه اقايي زندگيت غيرتي باشه????

وقتي ميگه:

????:حق نداري بري بيرون????

????:اخه چرا????‍♀

????:دوست ندارم????

 

#چشم هاتوببندي وبگي:

????:چشم????هرچي توبگي اقايي جوووونم????

????:افرين حالاشدي يه دخترخوب????

 

#چقدرخوبه روت حساس باشه????بگه:

????:خانمم

????:جون دلم اقايي????

????:اين دختره كيه باهاش ميگرديخوشم نميادازش

????:باشه اقايي ديگه باهاش نميگردم????چراحرص ميخوري اقايي????بجاش بيابوست كنم????

????:عه????

????:اره اره????

????:باشه بيا????

????:اووووم ماچ????????????

????:عه بسته ديگه خانمم????


#وچقدرخوبه كه زورگوباشه????بگه:

????:خانمم

????:جون دلم اقايي

????:دلم برات تنگ شده بيابغلم????

????:نميام

????:عه بياديگه????

????:نميخوام خب

????:ميگم بيااااااا????

????:نميام نميام نميام????

????:عه خانمي اين چيه رولباست????

????:كجاست????

????:اخيششش گرفتمت????ولت هم نميكنم????

????:گولم زدي باز????

????:من???? ????:گول???? ????:چي هست اصلا????????

 

#خلاصه بگم عشقم تك????جفتش پيدانميشه تودنيا????دلتون بسوزه???? ????تكيه گاهم باش???? ????ميخواهم سنگيني نگاه اين مردم حسوداين شهرراتوهم حس كني???? ????اين مردم نميتوانندببيننددست هايمان به اين اندازه بهم مي آيند????

خلاصه اي از شروع عشق محمد و فاطمه (قسمت اول)

???? به نام پروردگارعشق ????


ازاونجايي كه خانم هاهميشه مقدم هستن????پس اول ازفاطمه خانم شروع ميكنيم???? فاطمه زهرايه دخترشيطون؛خنده رو والبته شوخ طبع هست وشاگرداول مدرسه رشته رياضي فيزيك????ومردم ازار????به حدي كه همه ازدستش فرارين????منتظرن ازدواج كنه تاسرشوهرش كارهاي خانمشوتلافي كنن????اخه اون بيچاره مگه چه گناهي كرده????يه روزيكي ازرفيق هاي فاطمه بهش پيام ميده ويه كانالي بهش معرفي ميكنه فاطمه نميدونست چه كاناليه رفت توش وديديك سري ادم هاي دل شكسته وتنهابنرزدن????اونم رفت توكانال وبه چندتايي ازاون هاپيام دادومسخرشون كرد????گفتم كه دخترشيطوني هست????وخيلي ازادم هاروهم فراري داد????ولي يكي ازاونهادلشوبرد????يه مدتي باهم بودن تااينكه اون عوضي ولش كرد????چون عشق جديدپيداكرده بودالان كه فكرميكنم ميگم خداروشكرچون اين جورادم هاازدواج هم كنن بعديه مدتي سيرميشن ازش وميرن دنبال يكي ديگه????بعداون قضيه ديگه فاطمه اون فاطمه سابق نبودشده بوديه ادم افسرده وغمگين????همش توخودش بود????حتي تعريف كردنش هم برام ازاردهنده هست????انقدرفاطمه توخودش بودكه يه روزي قرص خوردولي زنده موندوهيچ كسي هم نفهميددليل قرص خوردنش كي بوده????همون شخصي كه خيلي ساده ازفاطمه گذشت وبه يكي ديگه چسبيد????ازاون روزبه بعدفاطمه فقط دنبال انتقام ازپسرهابودازهمه پسرهاي روي كره ي زمين متنفربود????به خاطرهمين به مديرهمون كانال پيام دادبهش گفت يه دوست پسرميخوام خواهش ميكنم برام پيداكنيديكي كه فقط احساساتي باشه????شايدبپرسيدچرااحساساتي چون فاطمه ميخواست بعديه مدتي ولش كنه واينجوري انتقام بگيره ازيه پسر????خداببخشه فاطمه روبه خاطراين فكرشومي كه توسرش داشت????مديركانال ازش پرسيدچندسالته گفتش۱۸مديركانال هم گفت منم ۱۸سالمه برافاطمه اين عجيب بودوباورش نميشدكه چه شكلي يه پسر۱۸ساله مديريه همچين كانالي شده????ولي واسش مهم نبوديكم باهم حرف زدن وچيزي كه فاطمه راجبع مديراون كانال فهميداين بود:????اسمش محمد۱۸ساله رشته تجربي يه پسرمهربون واحساساتي كه توزندگيش به خاطرمشكلي كه داشت خيلي عذاب كشيده بودبه خاطرحرف هاي اطرافيانش خيلي رنج ميكشيدبه خاطرحرف هاي يك سري ازادم هاي بي فرهنگ كه چيزي حاليشون نيس خيلي دردكشيد????البته اون موقع هنوزفاطمه راجع به مشكل محمدچيزي نميدونست يه روزگذشت ودوباره فاطمه به محمدپيام دادازش پرسيدچي شدپيداكردي؟محمدگفت خونمون توروستاست منم دارم ميرم اونجانت ضعيف بعدپيام ميدم فاطمه گفت باشه يهومحمدازش پرسيدمن چطورم????فاطمه مونده بودچي بگه ولي ازاونجايي كه محمدشرايطي كه فاطمه واسه انتقامش ميخواست روداشت باهاش رفيق شد????اي خدااااااهيچ وقت اون شب روفراموش نميكنم????يك روزدوروزسه روزيه هفته گذشت هرروزمحمدوابستگيش به فاطمه بيشترميشدبعديك ماه فاطمه هم به محمدوابسته شدبه شكلي كه خودش باورش نميشدحتي يه لحظه نميتونست ازش دورباشه????ديگه محمدشده بودهمه زندگي فاطمه????انقدرعاشق شده بودكه وقتي محمدگفت ازاين به بعدچادرميذاري فاطمه چادرسرش كردگفت ارايش نميكني????ارايش نكرد☺️حتي فاطمه كلاس ديفرانسيلش روچون مختلط بودكنسل كردچون عشق زندگيش يكمي ازبقيه ي ادم هاغيرتي تربوده وهست????ازاين به بعدديگه فاطمه دنياشوتوچشم هاي محمدميبينه????تمام عشق وارزوش فقط محمدجونشه????????زندگي????معني پيچيده اي ندارد!همينكه????تو????باشي...اين خودش تمام زندگيه????

خلاصه اي از شروع عشق محمد و فاطمه (قسمت دوم)

????بامدادكودكي ام مينويسم دوستت دارم چون كودكي دروغ نميگويد????
واين شكلي شدكه فاطمه ومحمدشدندعاشق ومعشوق هم????محمدوقتي ديدفاطمه داره بهش وابسته ميشه يك شب بهش گفت بايديه چيزي بهت بگم فاطمه گفت چي بگومحمدگفت من دست هام مشكل داره ميخواست ادامه بده كه فاطمه گفت هيس هيچي نگونميخوام بشنوم ولي محمدگفت بايدبگم بازفاطمه گفت نميخوام چيزي بشنوم????چون محمدانقدرپيش فاطمه عزيزشده بودكه مشكلش به چشم نميومدونميادهنوزهم مشكل محمدبرافاطمه چيزي نيست اصلافاطمه مشكل محمدرومشكل نميدونه وبهش توجهي نميكنه براي فاطمه فقط خودمحمدارزش داره ومهمه????نه دست وپاهاش????مگه ادم هاواسه دست وپاهاي هم ازدواج ميكنن????نه ادم هاواسه قلب طرف مقابلشون ازدواج ميكنن كه محمدتمام قلبشوبه فاطمه داده????همين براي فاطمه بسته تااخرعمرش☺️چيزي نگذشت تاتولدفاطمه رسيددقيقا۴صبح بودكه عشقش پيام داداولين نفري كه بهش تبريك گفت????فاطمه گفت محمدبايدبرقصي محمدگفت نه نميتونم فاطمه اصراركردومحمدگفت نميتونم بعدش گفت بايديه چيزي بهت بگم فاطمه گفت چي محمدگفت قبلاهم ميخواستم بگم ولي نذاشتي فاطمه گفت اگه درمورددست هاته گفتم كه واسم مهم نيس ولي محمدگفت حرف نزن بذاربگم????فاطمه ساكت شد ومحمدگفت من پاهامم مشكل داره فاطمه گفت يعني چي؟ محمدگفت يعني پاهامم مثل دست هام همون مشكل روداره????فاطمه ساعت۴صبح روزتولدش هنگ كرده بودنميدونست چي بگه????محمدگفت من يكمي ميخوام راه برم هم مشكل دارم؛ فاطمه يكمي فكركردوگفت من فقط خودتوميخوام نه دست وپاهات????گفت من قلبتوميخوام كه داديش به من همين برام كافيه????راستشوبخواين انقدرفاطمه به محمدوابسته شده بودوهست كه هيچ چيزي به چشم هاش نميادفقط خودمحمدبراش مهمه وخودمحمدرودوست داره همين????انقدرعاشقشه كه حتي حاظرازخانواده خودش بگذره تابه محمدبرسه????محمدتموم زندگي ونفس هاشه????بدون محمدزندگي براي فاطمه معني نداره????فقط حرف هاي محمدهست كه فاطمه رواروم ميكنه????انقدربهم وابسته شدن كه حتي وقتي ناراحت هستن يامريض اگه خانواده شون نفهمن اين دوتامتوجه ميشن☺️هيچ جاي دنيامثل اين دوتاعاشق ومعشوق نميتونيدپيداكنيد؛عشق هاي الان همش كشك هست چون يه مدتي كنارهم هستن بعدازهم سيرميشن ازهمه مهم ترهموبه خاطرعلاقه وعشق نميخوان فقط به خاطرچيزهاي ديگه ميخوان????ولي فاطمه ومحمدهم ديگه روبه خاطرقلبشون ميخوان فاطمه شده صاحب قلب محمدومحمدشده صاحب قلب فاطمه????خوشبختن چون همودارن????هيچ وقت يادتون نره اگه دونفرهموبخوان به پاي هم ميشينن وهيچ وقت ترك نميكنن همو????فاطمه ومحمددقيقادرتاريخ۱۳۹۶/۱۰/۱صيغه كردن بدون اينكه حتي خانواده هاشون بدونن شايدبپرسيدچه شكلي????بايدبگم تلفني????زنگ زدن واون دعاي صيغه روخوندن ومحرم هم شدند????وبازهم شايدبپرسيدچرا????بايدبگم كه تواين مدتي كه حرف ميزدن وميزنن يه وقتي گناه نباشه وازهمه مهمتراينكه محمدقراره دانشگاهشوبيادمازندران????پيش عشقش????هيچ وقت يادم نميره خيلي خيلي شب خوبي بود????
گاهي حس كردن يك اغوش؛
فقط لمس پوست بادست نيست...
گاهي حس ميكني،جسمش را...
به شرطي كه باقلب لمس كني????نه بادست????...
❤️فاطمه ومحمدباقلب همودوست دارندنه باجسم❤️
✴️هيچ وقت فراموش نكنيدهمين مهمه كه انسان هاباقلب همودوست بدارندنه فقط صرفاًبه خاطرجسمشون????

دوست دارم عشقم

دوست دارم عزيزم خيلي زياد؛بعضي هاميگن اگه زيادعشقتودوست داشته باشي اون زودفراموشت ميكنه ولي من بهت اعتماددارم???? پس ميگم دوست دارم خيلي زياد????شايداگه به بعضي هابگي عشقتوچقدردوست داري بگن بيست تاولي من ميگم بيستويكي دوست دارم????بيستاواسه بيست بودنت????يكي واسه تك بودنت????

خلاصه بگم همه عمرم وزندگيم ونفسم محمدجونمه????مگه ميشه ادمي بدون نفس زنده بمونه پس منم بدون محمدنميتونم زنده بمونم خودشم ميدونه اينو????

اقايي جونم????هروقت خواستي بفهمي خانميت????چقدردوست داره????دستتوبذاررونبضت????گذاشتي؟????حالاديدي دوست داشتن خانمي مثل نبضت تمومي نداره????

اين????❤????خانميت????فقط وفقط واسه☝نفرميزنه????هموني كه زندگي خانميه????اره اقايي توروميگم????

نميدونم مادرشوهرم ميدونه كه????ش چقدرپسرشودوست داره????????

عاشقتم زندگيم????

تمام دنياروگشته ام          كنارتوامادنياي ديگريست

درتاريخ۱۳۷۸/۸/۴يه دخترشيطون كه اهل مازندران بودويه پسرمهربون كه اهل اذربايجان غربي بودباهم اشناشدن????اولش دختره فقط واسه انتقام پسره روميخواست ولي بعدازيه مدتي بهش وابسته شدانقدروابسته كه حتي يه لحظه هم طاقت دوري شونداره????عاشقش بودوهست????انقدرهموميخوان كه وقتي دعواشون ميشه تايك ساعت هم نميكشه كه خوب ميشن چون طاقت دوري هموندارن????البته موقع دعواشون هميشه يكي كوتاه ميادخيلي خوبه كوتاه بيان چون اينطوري دعواجدي نميشه دختره بااينكه خيلي مغروره ولي شده موقع دعوابه عشقش گفته غلط كردم خيلي خوبه ادم براعشقش كوتاه بيادوغرورشوزيرپاش بذاره پسره هم همينطوره☺حالااين دوتاشدن ليلي ومجنون هم????هردوعاشق ووابسته هم اند????شروع اشنايشون خودش يه داستان جداست كه تعريف ميكنم????

دوست دارم دستم رابگيري وزيرگوشم زمزمه كني

كه پشت خوابهاي ناارام تو...

چيزي بيش ازنگراني هاي زنانه نيست...

دستت رابگيرم وزيرگوشت زمزمه كنم

كه پشت نگراني هاي زنانه من...

مردي ايستاده كه ديوانه واردوستش دارم????